دعاوی خانوادگی چیست ؟
در دعوی خانوادگی باید گفت منظور از دعاوی خانوادگی به طور کلی آن قسم از دعاوی است که مربوط به کانون خانواده میباشد . بر این اساس ، هر گونه دعوایی که در دادگاه مطرح می شود که مربوط به افراد ، به عنوان حق و تکالیف نسبت به یکدیگر به عنوان عضوی از کانون خانواده ، دعاوی خانوادگی محسوب کرد . به عنوان مثال ، زمانی که زن و مردی به عقد هم در می آیند ، یکسری از حقوق و تکالیف به عهده آنها قرار می گیرد که در صورت عدم انجام آنها ، دعوای خانواگی مطرح می شود . یا مثلا ، زمانی هم که والدین صاحب فرزند می شوند ، تنظیم روابط آنها با فرزندانشان جزء روابط خانواده محسوب می شود.
مهمترین دعاوی خانوادگی
- طلاق توافقی
در دعوی طلاق توافقی ، زوج و زوجه با توافق و تراضی یکدیگر به هر دلیل تمایلی به ادامه زندگی مشترک نداشته و تقاضای جدا شدن از یکدیگر دارند . همچنین زوجین در خصوص کلیه حقوق شخصی ومالی و غیر مالی فیمابین خود مانند مهریه ، حضانت و ملاقات فرزندان مشترک ، نفقه و… که در این زمینه توافقات خویش را مشخص نموده ،که با بررسی از سوی محاکم قضایی تایید میگردد.
- طلاق به درخواست زوج
در دعوی طلاق به درخواست زوج مستنداً به ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی ” مرد میتواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید ” . زوج میتواند هر زمان که بخواهد با پرداخت حقوق مالی و غیر مالی زوجه به محاکم قضایی مراجعه کرده و درخواست طلاق دهد. اگر برای قاضی محرز گردد دلیل مرد برای طلاق ناشی از سوء رفتار و اخلاق زوجه و یا عدم انجام وظایف زناشویی بوده است نفقه ایام زوجیت و حق تنصیف دارایی تعلق نمیگرد اما مهریه و اجرت المثل باید پرداخت شود و وجود دلیل موجه این دو حق مالی و حقوق غیر مالی را اززوجه سلب نخواهد کرد.
- طلاق به درخواست زوجه
در دعوی طلاق به درخواست زوجه ، در صورتی که مطابق قانون برای زوجه شرایط ۹ گانه طلاق ایجاد شود به طوری که ادامه زندگی زناشویی برای وی قابل تحمل نباشد زوجه با مراجعه به محاکم قضایی و درخواست طلاق نماید که با محرز شدن دلیل یا دلایل وی برای قاضی با صدور گواهی عدم سازش حکم طلاق صادر میشود. طلاق از سوی زوجه مانع از دریافت حقوق مالی و غیر مالی او نمیگردد.
- حضانت فرزندان و حق ملاقت
در دعوی حضانت فرزندان بعد از طلاق مستنداً به ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی ” برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی می کنند، مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن با پدر است.
تبصره _ بعد از هفت سالگی در صورت حدوث اختلاف ، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه می باشد. ”
پس طبق متن صریح قانون بعد از طلاق حضانت فرزند تا هفت سالگی با مادر میباشد اما اگر پس از هفت سالگی مادر مطابق تبصره ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی ادعا نماید که پدر صلاحیت و شرایط نگهداری از فرزند را به دلایلی از جمله اعتیاد ، بیماری های روانی ، فساد و فحشا و… ندارد باید درخواست حضانت و دلایل خویش را در محاکم قضایی مطرح کند و قاضی با برررسی و در نظر گرفتن مصلحت فرزند ، تصمیم اتخاذ مینماید. مطابق قانون مدنی، درمورد حضانت فرزند دختر و پسر، تا سن هفت سالگی، اولویت با مادر می باشد. قانونگذار ، به دلیل اینکه کودک در این سن، بیشتر نیازمند مهر ،عاطفه و محبت از جانب مادرمیباشد و بسیاری از نیازهایش در این سن، توسط مادر تامین می شود حضانت را به مادر سپرده است . اما اگر مستنداً به ماده ۱۱۷۰ قانون مدنی ” اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با اوست مبتلا به جون شود یا با دیگری شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود.” پس مطابق قانون اگر شرایط مادر تا هفت سالگی به شکلی باشد که تشخیص داده شودحضانت مادر به مصلحت فرزند نمیباشد حضانت او سلب میشود.
در دعوی حق ملاقات فرزند بعد از طلاق مستنداً به ماده ۱۱۷۴ قانون مدنی ” در صورتی که به علت طلاق یا به هر علت دیگر ابوین طفل در یک منزل سکونت نداشته باشند هر یک از ابوین که طفل تحت حضانت او نمیباشد حق ملاقات طفل خود را دارد تعیین زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوطه به آن در صورت اختلاف بین ابوین با محکمه است.”
دادخواست ملاقات با فرزند توسط یکی از زوجین به طرفیت همسر خود که حضانت فرزند با میباشد طرح می گردد زیرا حق ملاقات برای طرف دیگر محفوظ خواهد بود و مرجع قضایی نسبت به حق ملاقات تعیین تکلیف می نماید که با توجه به سن فرزند ، شرایط و روابطه عاطفی فرزند با هر یک از والدین ساعت ملاقات از ۲۴ ساعت الی ۷۲ ساعت در پایان هفته و در محل مشخص تعیین میگردد.
- مهریه
در دعوی مهریه ابتدا باید به گفت مهریه مالی است که به محض وقوع عقد نکاح بین زوجین به زوجه تعلق میگرد. مهریه از حق مادی زوجه می باشد و در قانون مدنی به صراحت اشاره شده است به محض وقوع عقد نکاح ، زوجه مالک مهر میباشد و می تواند هر گونه دخل و تصرفی در آن انجام دهد .زوجین در زمان عقد می توانند توافق نمایند که شخص خاصی ضمانت پرداخت مهریه را بنماید مثلاً پدر زوج ضمانت نماید در صورت عدم پرداخت از سوی فرزند مهریه را پرداخت نماید.
در دعوی مهریه هرگاه زوجه در صدد مطالبه مهریه خود برآید می تواند از دو طریق درخواست خود را اعلام نماید ؛ جهت درخواست خود به دادگاه خانواده رجوع کرده ویا با درخواست از اداره اجرایئات ثبت اقدامات لازم را انجام دهد. زوجه طی روند رسیدگی میتواند توقیف اموال زوج را درخواست کرده ونیز بابت مهریه زوج را ممنوع الخروج نماید .
مطابق قانون در صورت عدم استطاعت مالی زوج بازداشت وی درخصوص مهریه تنها تا میزان ۱۱۰ عدد سکه از مهریه زوجه میسر باشد. اما اگر اموالی از زوج توقیف شود ویا توانایی ایشان جهت پرداخت بیش از ۱۱۰ سکه و یا تمامی مهریه محرز باشد ، مهریه باید پرداخت گردد . زوج میتواند با اثبات اعسار خود از محاکم قضایی درخواست تقسیط مهریه را نماید.
همانطور که گفته شد مهریه از حقوق مالی زوجه بوده و در پرداخت مهریه مسایلی مانند نشوز ،عدم تمکین ،سوءرفتارو… مانع ازاستحقاق دریافت زوجه نمیگردد.
چنانچه دادخواست طلاق از سوی زوج باشد باید کل مهریه زوجه را پرداخت نماید.
- نفقه و ترک انفاق
در دعوی ترک انفاق ابتدا باید گفت نفقه عبارتست از کلیه خرج و مخارج زندگی مشترک اعم از خوراک ؛پوشاک ؛مسکن ؛اثاث خانه و تأمین کلیه هزینه های زندگی مشترک بصورت متعارف و معمول که به محض وقوع عقد نکاح تأمین آن برعهده زوج میباشد.همچنین زوجه در مقابل موظف به تمکین عام و خاص از زوج میباشد. نشوز زوجه موجب عدم استحقاق وی از دریافت نفقه خواهد شد به بیان دیگر به زن ناشزه یعنی زنی که از همسر خویش تمکین نمیکند و حس رفتار و معاشرت با وی ندارد مستحق دریافت نفقه نمیگردد.
در مقابل زوجه میتواند جهت ترک انفاق از سوی همسر ( ترک انفاق خود و فرزندان مشترک ) در محاکم قضایی درخواست خود را به صورت حقوقی و کیفری مطرح نماید. پس اتمام مراحل رسیدگی و محکومیت زوج به ترک انفاق در شکایت کیفری نفقه صرفاً زوج مجازات میگردد و اما برای درخواست مطالبه نفقه ، نفقه معوقه ، نفقه فرزندان مشترک و یا محکومیت مالی زوج لازم میباشد زوجه دادخواست حقوقی به دادگاه ارائه شود.
- ازدواج مجدد مرد
در دعوی ازدواج مجدد مرد مطابق قانون زوج نمیتواند با داشتن همسر دائم ، بدون عذر موجه و مطابق قانون زوجه دوم اختیار کند و نیز دفاتر رسمی ثبت ازدواج نیز نمیتوانند بدون داشتن حکم دادگاه چنین ازدواجی را ثبت نمایند و ثبت آن تخلف محسوب میگردد. اما دادگاه با وجود یکی از موارد زیر با ارائه درخواست زوج ،اجازه ازدواج مجدد را به زوج ارائه مینماید.
- رضایت همسر اول
- عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی
- عدم تمکین همسر مطابق حکم دادگاه
- ابتلای همسر به جنون یا امراض صعب العلاج
- محکومیت قطعی همسر به مجازات یک سال زندان
- ابتلای همسر به اعتیاد مضر حال خانواده با تشخیص دادگاه
- ترک زندگی از سوی همسر به مدت ۶ ماه
- عقیم بودن همسر
- غایب بودن همسر به مدت یکسال
- ازدواج دختر بدون اذن پدر
دردعوی ازدواج دختر بدون اذن پدر مستنداً به ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی ” نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدر او است و هر گاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند اجازه او ساقط و در این صورت دختر میتواند با معرفی کامل مردی که می خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.” همانطور که از متن صریح قانون ما معین ومشخص میباشد ازدواج دختر باکره ( دوشیزه ) بدون اجازه پدر و در نبود پدر( فوت ، غیبت طولانی مدت ) اذن و اجازه جد پدری لازم و ضروری میباشد. اما در مواردی که پدر و یا جدپدری بدون داشتن دلیل موجه و منطقی از دادن اجازه امتناع کنند دختر میتواند با ارائه درخواست به دادگاه و معرفی کامل مردی که میخواهد با او ازدواج کند اجازه را از دادگاه اخذ نماید. همچنین در صورت عدم دسترسی به پدر و جد پدری میبایست جهت کسب اجازه به دادگاه درخواست داده شود.
- مهرالمثل
در دعوی مهر المثل باید گفت مهر المثل مهریه ای میباشد که در عقد نکاح دایم به موجب قراردادازدواج تعیین و ثبت نگردیده ویا آنچه تعیین شده مشروعیت قانونی نداشته است و حال با توجه عرف و عادت و وضعیت زوجه از لحاظ سن، زیبایی، تحصیلات، موقعیت خانوادگی و اجتماعی و… با در نظر گرفتن مقتضیات زمان و مکان میزان آن تعیین میگردد. مستنداً به ماده ۱۰۸۷ قانون مدنی ” اگر در نکاح دائم ، مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد ، نکاح صحیح است و طرفین میتوانند بعد از عقد مهر را به تراضی معین کنند و اگر قبل از تراضی بر مهر معین، بین آنها نزدیکی واقع شود، زوجه مستحق مهرالمثل خواهد بود .”
و همچنین مطابق متن صریح قانون اگرعقد نکاح باطل بوده و زن از آن بی اطلاع باشد و نزدیکی فیمابین دو طرف صورت گرفته باشد زن مستحق دریافت مهرالمثل میباشد.
زوجه میتواند برای درخواست تعیین مهرالمثل به دادگاه مراجعه کرده و کارشناس منتخب دادگاه با بررسی موقعیت خانوادگی، فردی، تحصیلی، شغلی و اجتماعی و شرایط و جایگاه زوجه میزان مهریه المثل را تعیین نماید و در تعیین میزان آن رضایت و شرایط زوج تاثیر نداشته زیرا کارشناس مهر را فقط با مقایسه وضعیت زوجه با نزدیکان و اشخاصی که جایگاهی مانند وی معین مینماید .
- اعسار یا تقسیط مهریه
در دعوی اعسار مهریه و تقسیط مهریه ابتدا باید گفت اعسارمهریه به معنی عدم توانایی مالی و نداشتن دارایی کافی زوج به غیر از مستثنیات دین جهت پرداخت مهریه میباشد. نیز تقسیط مهریه به بدین معنی میباشد که مهریه زوجه با توجه به میزان توانایی مالی زوج به صورت کامل امکان پذیر نبوده و طی اقساط پرداخت خواهد شد. زوج متقاضی اعسارمهریه ویا تقسیط مهریه درخواست خود را به دادگاه ارایه داده و با بررسی و در صورتی که استعلام و اثبات گردد زوج توانایی لازم مالی را جهت پرداخت مهریه نداشته در این خصوص اتخاذ تصمیم میگردد.
- ممنوع الخروجی زوج ، زوجه و فرزند مشترک
در دعوی ممنوع الخروجی ابتدا باید گفت ممنوع الخروجی قرار یا دستوری از سوی مرجع قضایی جهت در دسترس بودن فرد و عدم خروج از مرزهای کشور به درخواست دیگری و این اجازه سلب خروج از کشور تا رفع اثر پا برجا میباشد.
زوج میتواند جهت عدم خروج همسر و فرزند زیر ۱۸ سال خود از کشور اجازه دریافت پاسپورت را به آنان نداده و یا اگر قبلاً اجازه دریافت پاسپورت را داده است با مراجعه به اداره گذرنامه از خروج انها جلوگیری نماید و انان را ممنوع الخروج کند. همچنین اگر حضانت فرزند با مادر باشد پدر با استناد به حق ملاقات فرزند خود میتواند از خروج فرزند جلوگیری نماید.
زوجه نیز میتواند جهت دریافت مهریه خود با درخواست ازمحاکم قضایی تا زمانی که رای محکومیت زوج به پرداخت مهریه صادر میگردد و یا عدم پرداخت مهریه و یا تقسیط نشدن مهریه ، زوجه می تواند از دادگاه صادر کننده رای تقاضای قرار ممنوع الخروجی زوج را نماید و تا زمانی که مهریه پرداخت نگردد و یا اعسار زوج اثبات نشود دادگاه مکلف به پذیرش میباشد .همچنین اگر حضانت فرزند با پدر باشد مادر با استناد به حق ملاقات فرزند خود میتواند از خروج فرزند جلوگیری نماید.
همچنین اجازه خروج فرزند زیر ۱۸ سال با پدر و جد پدری میباشد.
- اجرت المثل ایام زوجیت
دردعوی اجرت المثل ابتدا باید گفت منظور از اجرت المثل از حقوق مالی زوجه بوده و مبلغی است که به دستور دادگاه و با تعیین نظریه کارشناس که میزان آن را با توجه به مدت ایام زوجیت و وضعیت زندگی زوجین محاسبه خواهد شد.
زوجه موظف به انجام امور منزل مانند نظافت منزل ، آشپزی، نگهداری و شیر دادن به فرزند نمیباشد و اگر ثابت گردد به دستور زوج و بدون قصد تبرع ، این قبیل امور را که شرعاً برعهده زوجه نبوده انجام داده است مستحق دریافت اجرت المثل ایام زوجیت میباشد مستنداً به ماده ۳۳۶ قانون مدنی ” هر کس ، برحسب امر دیگری ، اقدام به عملی کند که عرفاً برای آن عمل ، اجرتی بوده یا آن شخص ، عادتاً مهیای آن عمل باشد ، مستحق اجرت کار خود خواهد بود مگر اینکه معلوم شود که قصد تبرع داشته است.” پس اصل بر عدم تبرع انجام امور توسط زوجه بوده است و اثبات عدم تبرع بر عهده زوج میباشد.
- اثبات نکاح
در دعوی اثبات نکاح باید گفت زوجین مکلف هستند بعد از وقوع عقد نکاح در دفاتر ثبت ازدواج رابطه زوجیت خود را حتماً ثبت نمایند ودر صورت عدم ثبت و امتناع هر یک از زوجین طرف دیگر می توانند با مراجعه به محاکم قضایی الزام طرف دیگر را به ثبت واقعه نکاح بخواهد با بررسی های دادگاه درصورت اثبات رابطه زوجیت فیمابین زوجین ، دستور ثبت آن از سوی دادگاه داده میشود و حتی اگر طرف مقابل در دفتر ثبت حاضر نگردد و اوراق ازدواج را امضاء ننماید ، نمایند دادگاه حضور یافته و ازدواج ثبت میگردد سپس سند ازدواج صادر می شود.
ثبت واقعه ازدواج به جهت موارد ذیل بسیار حائز اهمیت میباشد
۱- اثبات مشروع بودن فرزند مشترک
۲- استحقاق سهم ارث زوجین پس از فوت دیگری
۳- الزام زوج به پرداخت تمامی حقوق مالی زوجه و فرزند ( مهریه ، نفقه ، اجرت المثل و…)
۴- الزام زوجه به تمکین عام و خاص از زوج
- فسخ نکاح
در دعوی فسخ نکاح ابتداً باید گفت فسخ به معنای پایان دادن یک طرفه میباشد و در فسخ نکاح دائم طبق متن صریح قانون با به وجود آمد یکی از عیوب جنون در هر یک از زوجین و قرن ،جذام ، برص ، افضاء زمین گیری و نابینایی از هردو چشم در مورد زوجه و خصاء ،عنن و مقطوع بودن آلت جنسی در مورد زوج برای طرف مقابل حق فسخ نکاح ایجاد میشود و به درخواست طرف دیگر و با اثبات آن در دادگاه رای بر فسخ عقد نکاح تایید میگردد. همچنین فسخ نکاح باید فوری باشد یعنی بعد از عقد نکاح هرگاه زوجین متوجه عیوب در طرف مقابل شدند فوراً باید اقدام به فسخ نکاح نمایند.